Chapter 9: On Repentance and the Right Path

باب نهم در توبه و راه صواب

Section 1 - Introduction: Come, you whose age has reached seventy.

بخش ۱ - سر آغاز: بیا ای که عمرت به هفتاد رفت

Section 2 - Story of an old man and his regret over youthful days: One night in youth and the sweetness of blessings.

بخش ۲ - حکایت پیرمرد و تحسر او بر روزگار جوانی: شبی در جوانی و طیب نعم

Section 3 - Story: An elderly person went to the physician.

بخش ۳ - حکایت: کهنسالی آمد به نزد طبیب

Section 4 - Discussion on valuing youth before old age: Young one, choose the path of obedience today.

بخش ۴ - گفتار اندر غنیمت شمردن جوانی پیش از پیری: جوانا ره طاعت امروز گیر

Section 5 - Story on understanding before it's too late: One night I slept in the desert of Fayd.

بخش ۵ - حکایت در معنی ادراک پیش از فوت: شبی خوابم اندر بیابان فید

Section 6 - Story: Fate severed the lifeline of a living being.

بخش ۶ - حکایت: قضا زنده‌ای را رگ جان برید

Section 7 - Story on awakening from the slumber of heedlessness: A beautiful one captured Jam's heart.

بخش ۷ - حکایت در معنی بیداری از خواب غفلت: فرو رفت جم را یکی نازنین

Section 8 - Story: A pious person devoted to God.

بخش ۸ - حکایت: یکی پارسا سیرت حق پرست

Section 9 - Story of enmity between two people: There was hatred and war between two individuals.

بخش ۹ - حکایت عداوت در میان دو شخص: میان دو تن دشمنی بود و جنگ

Section 10 - Story: One night, I was sleeping, intending to travel.

بخش ۱۰ - حکایت: شبی خفته بودم به عزم سفر

Section 11 - Preaching and warning: Are you aware, you bony cage?

بخش ۱۱ - موعظه و تنبیه: خبر داری ای استخوانی قفس

Section 12 - Story from childhood: I still remember my father's time.

بخش ۱۲ - حکایت در عالم طفولیت: ز عهد پدر یادم آید همی

Section 13 - Story: Someone engaged in conflict with a king.

بخش ۱۳ - حکایت: یکی برد با پادشاهی ستیز

Section 14 - Story: Someone deceitfully took people's wealth.

بخش ۱۴ - حکایت: یکی مال مردم به تلبیس خورد

Section 15 - Story: I still remember the days of my childhood.

بخش ۱۵ - حکایت: همی یادم آید ز عهد صغر

Section 16 - Story of the drunken harvester: Someone gathered grain in the month of Mordad.

بخش ۱۶ - حکایت مست خرمن سوز: یکی غله مرداد مه توده کرد

Section 17 - Story: Someone was united in denying the truth.

بخش ۱۷ - حکایت: یکی متفق بود بر منکری

Section 18 - Story of Zuleikha and Joseph (PBUH): When Zuleikha became intoxicated with the wine of love.

بخش ۱۸ - حکایت زلیخا با یوسف (ع): زلیخا چو گشت از می عشق مست

Section 19 - Proverb: The cat defiles a clean spot.

بخش ۱۹ - مثل: پلیدی کند گربه بر جای پاک

Section 20 - Story of the journey to Abyssinia: I arrived as a stranger in the land of Abyssinia.

بخش ۲۰ - حکایت سفر حبشه: غریب آمدم در سواد حبش

Section 21 - Story: Someone was struck by the polo stick of the Damghan moon.

بخش ۲۱ - حکایت: یکی را به چوگان مه دامغان

Section 22 - Story: In Sana'a, a child passed by me.

بخش ۲۲ - حکایت: به صنعا درم طفلی اندر گذشت