Hekayat 43: Brethren of Purity
حکایت شماره ۴۳: بزرگی را پرسیدم از سیرت اخوان صفا. گفت: کمینه آن ...
I asked a great man about the manners of the brethren of purity. He said: The least is that one puts the desires of friends above personal interests. The wise have said: A brother who is bound by his own affairs is neither a brother nor a kin.
بزرگی را پرسیدم از سیرت اخوان صفا. گفت: کمینه آن که مراد خاطر یاران بر مصالح خویش مقدّم دارد و حکما گفتهاند: برادر که در بند خویش است نه برادر و نه خویش است.
If a companion rushes, they are not truly your companion
Do not bind your heart to one whose heart is not bound to you
همراه اگر شتاب کند همره تو نیست
دل در کسی مبند که دل بسته تو نیست
When one lacks their own faith and piety
Severing ties is better than false affection
چون نبود خویش را دیانت و تقوی
قطع رحم بهتر از مودت قربی
I recall that an opponent had objected to my saying on this couplet, saying: 'The Almighty in the Holy Book has prohibited cutting ties and has ordered affection for the relatives.' I replied: 'You are mistaken; it is in agreement with the Quran:'
یاد دارم که مدّعی در این بیت بر قول من اعتراض کرده بود و گفته: حق تعالی در کتاب مجید از قطع رحم نهی کرده است و به مودت ذی القربی فرموده و اینچه تو گفتی مناقض آن است. گفتم: غلط کردی که موافق قرآن است:
And if they strive to make you associate with Me what you have no knowledge of, do not obey them.
و اِن جاهَداکَ عَلی اَن تُشْرِکَ بی ما لَیْسَ لَکَ به عِلمٌ فلا تُطِعْهما
A thousand kinsmen who are estranged from God
Are worth less than one stranger who is a true acquaintance
هزار خویش که بیگانه از خدا باشد
فدای یک تن ِ بیگانه کآشنا باشد