Hekayat No. 1: A beggar from Maghreb was saying in the row of cloth merchants in Aleppo

حکایت شماره ۱: خواهنده مغربی در صف بزازان حلب می‌گفت: ...

A beggar from Maghreb, in the row of cloth merchants of Aleppo, was saying: O possessors of wealth, if you had justice and we had contentment, the custom of begging would disappear from the world.

خواهندهٔ مَغْرِبی در صفِ بزّازانِ حَلَب می‌گفت: ای خداوندانِ نعمت، اگر شما را انصاف بودی و ما را قناعت، رسمِ سؤال از جهان برخاستی.

O contentment! Make me wealthy

For beyond you there is no blessing

ای قناعت! توانگرم گردان

که ورایِ تو هیچ نعمت نیست

The corner of patience is the choice of Luqman

Whoever has no patience, has no wisdom

کنجِ صبر، اختیارِ لُقمان است

هر‌که را صبر نیست، حکمت نیست