Hekayat No. 2: A sage was advising his sons: Dear father, art...

حکایت شماره ۲: حکیمی پسران را پند همی‌داد که جانان پدر هنر ...

A wise man advised his sons to learn the art of their father, for the wealth and power of the world are not reliable, and gold and silver are at risk of being stolen or spent by the king. But art is a source of prosperity and power, and if an artist loses power, there is no need to worry, for art is power in itself, and wherever it goes, it is valued and respected, and those without art will struggle.

حکیمی پسران را پند همی‌داد که جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است یا دزد به یکبار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد. اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده وگر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است، هر جا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بی هنر لقمه چیند و سختی بیند.

It is hard to maintain authority after losing status

Having grown accustomed to the comfort of ruling people

سخت است پس از جاه تحکم بردن

خو کرده به ناز جور مردم بردن

When a disaster occurred in Syria

Everyone went to a corner

وقتی افتاد فتنه‌ای در شام

هر کس از گوشه‌ای فرا رفتند

The villagers, who were knowledgeable

Went to the king's ministry

روستازادگان دانشمند

به وزیری پادشا رفتند

The minister's sons, who were incomplete in intellect

Went to the village to beg

پسران وزیر ناقص عقل

به گدایی به روستا رفتند