Hekayat No. 7: I heard one of the experienced mentors saying to a disciple:...

حکایت شماره ۷: یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را همی‌گفت: ...

I heard from an experienced elder who was telling a disciple: 'O son! If the concern of humankind for sustenance were directed towards the provider of sustenance, he would surpass the angels in rank.'

یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را همی‌گفت: ای پسر‌! چندان که تعلق خاطر آدمی‌زاد به روزی‌ست اگر به روزی‌ده بودی به مقام از ملائکه در‌گذشتی.

God did not forget you in that state

When you were a buried and unconscious drop of semen

فراموشت نکرد ایزد در آن حال

که بودی نطفهٔ مدفون و مدهوش

He gave you soul, nature, intellect, and perception

Beauty, speech, opinion, thought, and intelligence

روانت داد و طبع و عقل و ادراک

جمال و نطق و رای و فکرت و هوش

He arranged ten fingers on your palm

He made your two arms as mounts on your shoulders

ده انگشتت مرتب کرد بر کف

دو بازویت مرکب ساخت بر دوش

Now you think, O you of meager aspiration!

That He will one day forget to provide for you?

کنون پنداری ای ناچیز همت‌!

که خواهد کردنت روزی فراموش‌؟