Section 7 - Discussion on the Praise of the Prophet: Knowledge and religion will lead you correctly

بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر: تو را دانش و دین رهاند درست

Knowledge and faith will guide you right,

In salvation, you must seek the light.

تو را دانش و دین رهاند درست

در رستگاری ببایدت جست

If you wish your heart not to be distressed,

And do not desire to remain oppressed.

و گر دل نخواهی که باشد نژند

نخواهی که دائم بوی مستمند

Follow the Prophet's words for the way,

Cleanse your heart with this water every day.

به گفتار پیغمبرت راه جوی

دل از تیرگی‌ها بدین آب شوی

What said the Lord of Revelation and Guidance,

The Lord of Command and the Lord of Prohibition?

چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی

خداوند امر و خداوند نهی

The sun after the Prophet's illuminating guide,

Shone on none better than Abu Bakr's side.

که خورشید بعد از رسولان مه

نتابید بر کس ز بوبکر به

Umar made Islam bright and clear,

Decorated the world like a springtime sphere.

عمر کرد اسلام را آشکار

بیاراست گیتی چو باغ بهار

After them, Uthman was the chosen guide,

Lord of modesty and religion's pride.

پس از هر دو آن بود عثمان گزین

خداوند شرم و خداوند دین

Fourth was Ali, the husband of Batul,

Whom the Prophet praised with words so cool.

چهارم علی بود جفت بتول

که او را به خوبی ستاید رسول

I am the city of knowledge, and Ali its gate,

This is the Prophet's word, accurate and great.

که من شهر علمم علیم در است

درست این سخن قول پیغمبر است

I testify that these words are from him,

As if my ears are full of his hymn.

گواهی دهم کاین سخن‌ها ز اوست

تو گویی دو گوشم پر آواز اوست

Of Ali, he spoke thus and of others the same,

From them, religion gained its name.

علی را چنین گفت و دیگر همین

کز ایشان قوی شد به هر گونه دین

The Prophet is the sun, companions are the moon,

Together they form the straight path in tune.

نبی آفتاب و صحابان چو ماه

به هم بستهٔ یک‌دگر راست راه

I am the servant of the Prophet’s kin,

Praising the dust of his successor within.

منم بندهٔ اهل بیت نبی

ستایندهٔ خاک پای وصی

The Wise One made this world like a sea,

Waves stirred by winds' decree.

حکیم این جهان را چو دریا نهاد

بر انگیخته موج از او تندباد

Seventy ships were built upon its tides,

With all their sails raised high, as guides.

چو هفتاد کشتی بر او ساخته

همه بادبان‌ها بر افراخته

One broad ship like a bride so fine,

Adorned as beautifully as the rooster's shine.

یکی پهن کشتی به سان عروس

بیاراسته همچو چشم خروس

Muhammad is within, along with Ali,

And the Prophet's kin, noble and holy.

محّمد بدو اندرون با علی

همان اهل بیت نبی و ولی

The wise who saw the sea from afar,

Saw no shore and no end under the star.

خردمند کز دور دریا بدید

کرانه نه پیدا و بن ناپدید

Knew that waves would strike with force,

None would escape from their course.

بدانست کو موج خواهد زدن

کس از غرق بیرون نخواهد شدن

He said in his heart, if with the Prophet and heir,

If I sink, I have two loyal companions there.

به دل گفت اگر با نبی و وصی

شوم غرقه دارم دو یار وفی

Surely, they will save me from despair,

The Lord of crown, banner, and chair.

همانا که باشد مرا دستگیر

خداوند تاج و لوا و سریر

The Lord of streams of wine and honey sweet,

And springs of milk and pure water to meet.

خداوند جوی می و انگبین

همان چشمهٔ شیر و ماء معین

If your eyes long for the hereafter’s bliss,

Stay close to the Prophet and Ali in this.

اگر چشم داری به دیگر سرای

به نزد نبی و علی گیر جای

If this offends you, the fault is mine,

But this is my faith and my path divine.

گرت زین بد آید گناه من است

چنین است و این دین و راه من است

I was born in this and in this will die,

Know this: I am the dust beneath Haidar's sky.

بر این زادم و هم بر این بگذرم

چنان دان که خاک پی حیدرم

If your heart inclines to the path astray,

Your enemy is your own heart in every way.

دلت گر به راه خطا مایل است

تو را دشمن اندر جهان خود دل است

None but the fatherless is his foe,

Whom God shall burn in fire below.

نباشد جز از بی‌پدر دشمنش

که یزدان به آتش بسوزد تنش

Whoever bears hatred for Ali in their soul,

Who in the world is more wretched in whole?

هر آنکس که در جانش بغض علی است

از او زارتر در جهان زار کی است

Beware of treating the world as a jest,

And do not turn from virtuous companions blessed.

نگر تا نداری به بازی جهان

نه برگردی از نیک پی هم‌رهان

Begin all your deeds with goodness in mind,

Be a fellow traveler with the noble and kind.

همه نیکی‌ات باید آغاز کرد

چو با نیک‌نامان بوی هم‌نورد

How long shall I speak on this gate, endlessly so,

Indeed, its bounds I do not know.

از این در سخن چند رانم همی

همانا کرانش ندانم همی