Section 8: The king of the land wrote a letter

بخش ۸: یکی نامه بنوشت شاه زمین

The king of the earth wrote a letter

To the lord of the west and the ruler of China

یکی نامه بنوشت شاه زمین

به خاور خدای و به سالار چین

He began the letter with praise to God

Who is and will always be present

سر نامه کرد آفرین خدای

کجا هست و باشد همیشه به جای

He said, 'This letter full of advice

Has been sent to two exalted suns'

چنین گفت کاین نامهٔ پندمند

به نزد دو خورشید گشته بلند

Two steadfast, two warriors, two kings of the earth

Like shining gems among the Kians

دو سنگی دو جنگی دو شاه زمین

میان کیان چون درخشان نگین

From one who has seen the world in every way

To whom the hidden has become apparent

از آنکو ز هر گونه دیده جهان

شده آشکارا برو بر نهان

Wielder of the sword and heavy mace

Illuminator of the famous crowns

گرایندهٔ تیغ و گرز گران

فروزندهٔ نامدار افسران

The one who turns night into bright day

Opener of treasure before hope

نمایندهٔ شب به روز سپید

گشایندهٔ گنج پیش امید

All hardships have become easy through him

Light has shone upon him

همه رنجها گشته آسان بدوی

برو روشنی اندر آورده روی

I do not want the crown for myself

Neither abundant treasure, nor crown, nor throne

نخواهم همی خویشتن را کلاه

نه آگنده گنج و نه تاج و نه گاه

I want peace and comfort for my three sons

After we have seen long suffering

سه فرزند را خواهم آرام و ناز

از آن پس که دیدیم رنج دراز

Your brother, from whom your hearts were in pain

Even though he never bowed to the cold wind

برادر کزو بود دلتان به درد

وگر چند هرگز نزد باد سرد

He came running for your sake

Who longed to see you

دوان آمد از بهر آزارتان

که بود آرزومند دیدارتان

He chose kingship for you

As befits the noble path

بیفگند شاهی شما را گزید

چنان کز ره نامداران سزید

He left the throne and mounted the saddle

He went and girded himself with servitude

ز تخت اندر آمد به زین برنشست

برفت و میان بندگی را ببست

To one who is younger than you in years

It is fitting to cherish the younger

بدان کو به سال از شما کهترست

نوازیدن کهتر اندر خورست

Honor him and enjoy sweet things

When the body is nourished, the soul is also nurtured

گرامیش دارید و نوشه خورید

چو پرورده شد تن روان پرورید

When a few days have passed

Send him back with an honorable disposition

چو از بودنش بگذرد روز چند

فرستید با زی منش ارجمند

They sealed the letter with the king's seal

And sent it from the court to Iraj

نهادند بر نامه بر مهر شاه

ز ایوان بر ایرج گزین کرد راه

He went with a few young and old men

As the journey required

بشد با تنی چند برنا و پیر

چنان چون بود راه را ناگزیر