Ghazal No. 269: Come, let's pick the pampered date palms

غزل شماره ۲۶۹: تعالوا بنا نصفوا نخلی التدللا

بیایید با هم نخل تدلل را صاف کنیم

و از نگاه شما، دل را از زنگار جلا دهیم

تعالوا بنا نصفوا نخلی التدللا

و من لحظکم نجلی الفؤاد من الجلا

به صفای شراب ناب در مجلسی بازگردیم

که جام‌ها دور ما می‌چرخند، پیوسته بر دوستی تلاوت می‌کنند

نعود الی صفو الرحیق بمجلس

تدور بنا الکاسات تتلو علی الولا

شرابی رقیق، صاف و درخشان

پس روزی با آن خلوت کنیم و روزی در جمع

رحیقا رقیقا صافیا متلالئا

فنخلوا بها یوما و یوما علی الملا

شرابی که چون باد عطر آن را پراکنده کند

وحوش از جانب صحرا به آن مشتاق شوند

شرابا اذا ما ینشر الریح طیبها

تحن الیها الوحش من جانب الفلا

خمر سرخ را برای عشاق باز کنید

با کلید دیدار شما، تا هر آنچه گران است ارزان شود

خوابی الحمیرا افتحوها لعشره

بمفتاح لقیاکم لیرخص ما غلا

مستی شراب، مستی دیدار شما را دنبال می‌کند

پس هر که عاشق است مست شود و هر که متنفر است فانی گردد

یتابع سکر الراح سکر لقائکم

فیسکر من یهوی و یفنی من قلا

شما را به خدا سوگند می‌دهم که مرا ببخشید، من

در اشتیاق‌ها، عشق و دوستی ذوب شده‌ام

انا شدکم بالله تعفون اننی

لقد ذبت بالاشواق و الحب و الولا

برای مولایی که در حسن و جمال او می‌بینم

امانی از آفات، مرگ و بلا

لمولا تری فی حسنه و جماله

امانا من الافات و الموت و البلا

خداوند سرزمینی را سیراب کند که شمس دین بر آن قدم می‌گذارد

خداوند تبریز را به بهترین نحو حفظ کند

سقی الله ارضا شمس دین یدوسها

کلا الله تبریزا باحسن ما کلا