Ghazal No. 124: The one whose hyacinth-like locks carry the fragrance of musk

غزل شماره ۱۲۴: آن که از سنبل او، غالیه تابی دارد

One whose hyacinth has musk-twist

Again has coquetry and reproach with heart-lost ones

آن که از سنبل او غالیه تابی دارد

باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد

You pass over your slain one like wind

What can be done it's life and has haste

از سر کشته خود می‌گذری همچون باد

چه توان کرد که عمر است و شتابی دارد

Their sun-showing moon from behind tress's veil

Is a sun that has cloud before

ماه خورشید نمایش ز پس پرده زلف

آفتابیست که در پیش سحابی دارد

My eye made tears' flood flow to every corner

So your straight cypress has fresher water

چشم من کرد به هر گوشه روان سیل سرشک

تا سهی سرو تو را تازه‌تر آبی دارد

Your mischievous glance spills my blood by mistake

May it have opportunity for it has nice righteous thought

غمزه شوخ تو خونم به خطا می‌ریزد

فرصتش باد که خوش فکر صوابی دارد

If life's water is this that friend's lip has

It's clear that Khizr has share of mirage

آب حیوان اگر این است که دارد لب دوست

روشن است این که خضر بهره سرابی دارد

Your intoxicated eye has from my heart intention for liver

Is drunk Turk perhaps has desire for kebab

چشم مخمور تو دارد ز دلم قصد جگر

ترک مست است مگر میل کبابی دارد

My sick soul has no face for question from you

O happy that wounded one who has answer from friend

جان بیمار مرا نیست ز تو روی سؤال

ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد

When will make toward wounded Hafez's heart a glance

Their intoxicated eye that has a ruin in every corner

کی کند سوی دل خسته حافظ نظری

چشم مستش که به هر گوشه خرابی دارد